به بسم الله می خوانم خدا را
ز مشتی خاک آدم کرد مارا
*
آدمی پیوسته در حال تغییر و تحول است گاهی خوب به بد تبدیل میشود وگاهی بد به خوب...گاهی میشود ترقی...گاهی هم واترقیدن(وا ترقیدن=به قول محمد علی جمالزاده)
من هم خواستم که یه تغییراتی رو تو نوشتن و نحوه بیان وهم تو محیطی که می نویسم ایجاد کنم.
به هرحال باید نو شد....نو نشی روزگار به زور نوت میکنه(منظورم بحث فلسفیش نیست لطفا اون رو جلو نکشید)
خوب بعد از دو سال وبلاگ نویسی و یاد گرفتن چیزهای مختلف و کسب تجربه ، باید از یه جا شروع کنی و تجربه ها رو به کار ببندی . اشتباهات،تند روی ها و کند روی ها رو باید اصلاح کنی ...شاید بعضی وقتها نگاهت به مسائل خاصی اشتباه بوده باید تغییرش بدی...دیدت رو عوض کنی، حتی باید تو یه قسمت هایی هدفها و اولویت ها رو باید تغییر بدی...خلاصه بحث همون" حول حالنا الی احسن الحال"
بعضی پرسیدن این سلوک ، سلوکی که میگی اصلا یعنی چه؟ میگن میدونیم سلوک یعنی سلوک!!! ولی واقعا یعنی چی؟.... بعضی دوستان هم گفتن اینجا یه جوریه ،در موردش توضیح بده !عرض کنم که سلوک یعنی پیمودن راه و معنای دیگه اش رفتار کردن،عده ای هم معادل زندگی کردن قرارش میدن ...منتهی پیمودن راه باید بطرف چیزی باشه که ارزش خستگی ،مشقت و سختی وریسکهای مختلف رو داشته باشه و اون خداست
دیگه برای من زمان اون گذشت که بگم بخاطر خوب بودن و برای به معرفت رسیدن باید از جامعه کنار کشید .چون کنار کشیدن همانا و دست نا اهل افتادن جامعه همانا !!! البته از اون طرف باید مراقب بود که خودت تو این دنیا گم نشی،اونطور که حضرت علی(ع) به فرزندش می فرماید:"یا بنی الدنیا بحر عمیق غرق فیها الاکثرون"پس باید هوشیار بود.
**
من نصف مرداد و شهریور که نبودم فرصتی دست داد تا پیش بعضی مسئولین نظام از فرمانده سپاه پاسداران و آیت ا... مصباح تا دکتر منصوری سفیر ایران در چین و ...برم و از طرفی هم یه مطالعه هرچند مختصر در موردخدا شناسی فلسفی و معرفت شناسی و نظام ارزشی وسیاسی واخلاق از دید اسلام با کمک چند استاد داشته باشم.و این خیلی خوب بود چون بعضی خوش بینی ها و هم بعضی بد بینی ها تا حدودی از بین رفت وبعضی اعتقادات نادرست اصلاح شد و(شوف چمم) زیاد شد تا از سلوک جامعه گریز به یه سلوک همراه جامعه فکر کنم .
دعا کنید تباه نشم و متاع یکبار مصرف جوانی مفت از دستم نره و دل سالمی داشته باشم.
پ.ن:این جمله خیلی زیباست:فراموش نکنید انسان هیچ وقت تنها نیست !!!
بعد التحریر:
چند وقته که خیلی در مورد رحیمیت خدا فکر میکنم ...حرفمم این بود که خدا لازم نبود تو مهربان بودنش این همه ریخت و پاش کنه!!...این همه راه برگشت بگذاره
کسی هم نمی تونست بگه که این باعث نقصش میشد اگه اینقدر با ما مهربون نبود
هم این که به ما ابراز دوستی میکنه در حالی که از ما بی نیازه...اینو نمی فهمیدم
رفیقم گفت:خدا شاید میخواد با اینهمه بقول تو بریز و بپاش بی عرضگیمون رو برخمون بکشه...بگه آی آدما من اینهمه در حق شما خوبی کردم در حالی که میتونستم انجام ندم ولی شما اینقدر بی عرضه بودید که نتونستید استفاده کنید....شما برای ملاقات فلان بازیگر و شخصیت واستادیا .... دست و پا میشکنید و افتخار میکنید ولی منه خدا هرروز 5 نوبت وقت ملاقات گذاشتم...چند نفرتون با رغبت و میل و اول وقت اومدبه ملاقات من!!!
پ.ن:الحمد لله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هدانا الله !
نوشته شده توسط :محمد علوی::نظرات دیگران [ نظر]